سلام! من محمد بندارم و میخواهم کمی از خودم برایتان بگویم.
یادم میآید از دوران ابتدایی به کتاب و مطالعه علاقه زیادی داشتم. کتابهای زیادی میخریدم. حتی گاهی کار به جایی میرسید که صدای پدرم را درمیآوردم که:
«این چه کتاب خریدنی بود که تمومی نداره!»
در دانشگاه آرام آرام از رشته خودم زده شدم و آرام آرام به علوم انسانی گرایش پیدا کردم. این را همین اول بگویم که خیلی وقتها احساس میکردم دستی ماورای اتفاقات معمولی هست که من را هدایت میکند به جایی که میخواهد.
چارهای نبود، رشتهای بر گردنم افکنده بود و البته من هم مقاومت چندانی نداشتم.
تا جایی که به این تصمیم رسیدم که برای ارشد رشتهی آمار به دردم نمیخورد. این خوب نیست، چه خوب است؟
امکانی که داشتم حضورم در دانشگاه بود و امتیاز صحبت با دنشجویان هر رشته.
مطالعات زیادی کردم، دربارهی رشتههای زیادی با دانشجویان آنها صحبت کردم تا به فلسفه رسیدم و تاریخ کاپلستون.
بیشتر به فلسفه اسلامی علاقه داشتم و از نحوهی حل مسائل توسط علامه طباطبایی واقعا لذت میبردم.
چون رشته جدیدم را دوست داشتم در عرض سه ماه رتبه ۸۲ کنکور ارشد را به دست آوردم.
نقطه عطف اول
قبل از ثبت نام به پیشنهاد یکی از دوستانم رفتیم تهران برای تحقیق دربارهی دانشگاههای برتر.
این سفر و محیط درسی قویترین دانشگاهها باعث شد. قید دانشگاه رفتن را بزنم و سعی کنم آزادانه به مطالعه و تحقیق بپردازم و برای امرار معاش ریاضی و عربی درس بدهم.
لذات فلسفه را ادامه دادم تا هنگامی که توسط یک استاد با قرآن آشنا شدم. اقیانوسی بی انتها.
نقطه عطف دوم
کتاب راز را از خیلی وقت پیش دیده بودم ولی همیشه چون به کتابهای موفقیت به این دید نگاه میکردم که وعدههایی توخالی هستند و کتابهایی به اصطلاح زرد، هیچگاه به آن اعتنایی نمیکردم. تا اینکه یکبار در منزل یکی از اقوام دعوت بودیم و این کتاب روی زمین افتاده بود. از سر بیکاری و بیکتابی بازش کردم و نگاهی انداختم...
- عجب کتاب جالبی!
شوکه شدم. ولی وقت زیادی نداشتم که کامل بخوانمش.
به خانه که برگشتم سرچ کردم، کتاب صوتیاش را دانلود کردم. صوت فیلم راز بود!
خود کتاب راز را گرفتم و تحقیق را شروع کردم. احساس میکردم فلسفه زیبایی دارد ولی بعضی قسمتهاش باید بیشتر کار شود، انگار هنوز مثل یک ماشین کامل نیست که تمام چرخ دندهها درست کارکنند و ماشین به حرکت درآید.
و چون تاییدها و همخوانیها زیادی بین این فلسفه و قرآن و فلسفه اسلامی میدیدم شگفتم بیشتر میشد و دلم میخواست این سیستم را به طور کامل یاد بگیرم و بفهمم.
دورههای زیادی را شرکت کردم و کتابهای خیلی زیادی را مطالعه کردم، تا بالاخره به جایی رسیدم که توانستم خودم بدون کمک دیگران کل این سیستم را باز تعریف و ارائه کنم. و اکنون هر بار که روی زندگی خودم و دیگران امتحانش میکنم و کارکرد دقیقش را میبینم ایمانم به آن بیشتر میشود.
Hghaolami –
من این دوره رو خریدم
یک حسی بهم گفت بهتون اعتماد کنمامیدوار دورهی خوبی برنامه ریزی کرده باشید
محمد بندار –
سپاسگزارم دوست من
از اینکه قبل از شروع دوره به ما اعتماد کردید واقعا سپاسگزارم و به شما اطمینان میدهم که به انتخاب خود افتخار خواهید کرد.
مریم –
سلام خسته نباشید من امروز بعد از سه جلسه (از دوره مقدماتی) احساس کاملا متفاوتی داشتم دیشب من یه تی حسابداری کشیدم و توش راجع به گواهینامه خودم نوشتم و مثبتش رو نوشتم که من یاد میگیرم که ماشین خاموش نشه چون بعد از بیست جلسه تمرین بازم ماشین خاموش میشد،امروز که به تمرین رفتم یاد گرفتم و دیگه ماشین خاموش نمیشه و من بر کلاج مسلط شدم.خیلی ممنونم.
محمد بندار –
از صمیم قلب خداوند را بخاطر موفقیت شما شکرگزارم و از اینکه نتیجهتان را برای ما ارسال کردید بسیار ممنون و متشکر
نتیجه شما برای ما بسیار دلگرم کننده بود
به امید روزی که احساس کنید به طور کامل برای زندگی خود کنترل دارید.
با تشکر از توجهتان
behmanesh –
سلام
من الآن جلسهی چهارم دورهی رایگانم
اون که خیلی خوبه
دوست دارم این دوره ره هم بگیرم
حالم بهتر شده ممنون از تون بابت کمکی که به من و مادرم کردید
محمد بندار –
خواهش میکنم، خوشحالم که نتیجه گرفتید.
در صورت امکان در یک فایل صوتی نتایجتان بگویید و برای ما بفرستید.
این کار به ما و دیگر دوستانی که دارند از دورهها استفاده میکنند روحیه میدهد.
باز هم متشکرم از نظر خوبتان
حبیبی –
باید دورهی جالبی باشه
محمد بندار –
ممنون امیدواریم همینطور بشود.